💙 blue eyes 💙
پارت چنده ؟
مرینت :
که یهو چشام سیاهی رفت و هیچی نفهمیدم ...
ادرین :
داشتم با خودم حرف میزدم که خوابم برد .
صبح :
از خواب بیدار شدم . ( ذهن آدرین = ☆ )
رفتم اب زدم صورتم و ... ( همون کارایی که همه میکنن )
رفتم پایین صبحانه بخورم . الیا نبود . همیشه زود تر از من بیدار میشد . وقتی رفتم سمت اتاق
الیا ، یه صدای غریبه اومد . (☆ : اون صدای کیه ؟ معمولا الیا کسی رو نمیاورد خونه بدون اینکه به من بگه.) صداش اشنا بود . وقتی در رو باز کردم ... خوشکم زد . نمیتونستم نفس بکشم ... اون ..خودش بود ؟ مرینت !
فلش بک :
m : نه ! تو به من قول دادی که همیشه با من باشی و با من به هم نزنی ! به من قول دادی هیچ وقت با یه دختر دیگه بعد از من نباشی ! چطور تونستی علاوه بر اینکه زیر قول هات بزنی ، با یکی
رابطه ی جـ.نـ.سـ.ی داشته باشی ؟ هــــا ؟ ( با داد )
گفتم : میتونم توضیح بدم ! من مـ...
m : نه ! نمیخوام بشنوم ! من به خاطر تو ، با لوکا کات کردم ! ( با داد )
من : ...
چطور بود ؟
دو لایک و دو کام ♡ با جواب های خودم حساب نمیکنم ☆
سایونارا