تصویر هدر بخش پست‌ها

همه چی کده

سلام ♡ اینجا یه وبلاگ هست ، که توش از همه چیز مثل عکس ، رمان ، تک پارتی ، فیلم و هر چیزی که فکر کی ، فعالیت میشه :) امیدوارم خوشت بیاد ... ( • • )

💙 blue eyes 💙

💙 blue eyes 💙

| ♡ 𝒱𝒾𝑜𝓁𝑒𝓉♡

سلام 

پارت 5

ادامه

 

 

سلام . شرط ها نرسید هـــــــــا

 

شروع :

 

گفتم : اون از اول هم تو رو دوست نداشت ! من تو رو از ته دل دوست دارم ، ولی اون فقط برای قیافه دوست داشت ( با داد )

 

m : حتی اگه اون منو به خاطر قیافه دوست داشته باشه ، بهم خیانت نکرده ( با داد )

 

پایان فلش بک :

 

ادرین 

الان نمیدونم باید چجوری باهاش رو به رو بشم . چون بعد از اون اتفاق ، دیگه ندیدمش . 

ولی دیگه تصمیمم رو گرفتم ...

در رو باز کردم ، خیلی یهویی . داشتن با هم حرف میزدن ، ولی سریع نگاهشون طرف من برگشت .

 

 الیا با تعجب منو نگاه میکرد .

 

 ولی مرینت ، ترکیبی از ناراحتی ، عصبانیت و تعجب .

 

 گفتم مرینت ! من واقعا متاسفم بابت همه چیز و ...

 

m : نمیخوام بشنوم . ( از الان به بعد رفتار مرینت با ادرین خیلی سرده ) 

 

 بعد رفت بیرون ... 

 

 

الیا :

 

ادرین با شتاب در رو باز کرد.(همون اتفاق ها)

  مرینت رفت بیرون . 

من هیچی نمیفهمیدم  جریان چیه . 

ادرین سرش رو پایین انداخته بود . 

گفتم : چی شد ؟ تو مرینت رو از کجا میشناسی ؟

 

a : خب راستش ...

 

 

 

 

 

 

دو لایک ، چهار کام 

( با مال خودم حساب میکنم )

 چرا شرط قبلی نرسید ؟

بای